چند دیدگاهی اصولگرایان در برابر ایده مذاکره با امریکا؛ دولت رئیسی کجای مسیر؟
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۳۱۱۷
دنیای اقتصاد با اشاره به مواضع اصولگرایان در برابر اظهارات اخیر علی اکبرصالحی در باره مذاکره با غرب نوشت: حساسیتها نسبت به آن از سوی جریانات اصولگرا باعث شده تا واکنشهای مخالف تا منتقد این دیدگاه در طول ۴۸ ساعت گذشته فضای رسانهای و مجازی را دستخوش تب و تاب سازد.
عمده مخالفان که انعکاس آن را میتوان در انتشار دیدگاههای رسانههای نزدیک به این جناح جستوجو کرد، مستقیم علیاکبر صالحی و غیرمستقیم دولت روحانی و چهرههای مذاکراتی آن از جمله ظریف و عراقچی را خطاب قرار داده و از خسارت محض برجام سخن به میان آورده است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همان برجامی که به دنبال عادیسازی پرونده هستهای ایران به عنوان پیشدرآمد عادیسازی روابط ایران و آمریکا مورد توافق قرار گرفت و درصدد این بود تا تحریمهای فلجکننده را از پای اقتصاد ایران باز کند و جایگاه از دسترفته ایران در نظام بینالملل در حال تغییر را احیا کند. مذاکرهکنندگان دولت قبل، چیزی فراتر از موضوع هستهای را دنبال میکردند و آن تعیینتکلیف استراتژی مواجهه با آمریکا به عنوان یکی از دلایل چالشهای سیاست خارجی کشور بود. از دید این جریان باید آمریکا را از فضای خصومت خارج کرد و با آن در عرصه رقابت مواجهه داشت، همانگونه که بین چین و بسیاری از بازیگران نظام بینالملل با آمریکا خبری از خصومت نیست، بلکه طیف رقابت تا همکاری و همراهی وجود دارد.
جریان اول؛ مستقر در دولتجریان اول اصولگرایی جریان مستقر در قدرت است که دولتمردان و دیپلماتهای کنونی وزارت خارجه را در بر میگیرد. این جریان به دلیل اقتضائات مملکتداری و مسوولیتهای اجرایی طرفدار مذاکره برای حل مشکلات کشور است و از مقطع ۸ آذر ۱۴۰۰ تا شرایط کنونی که پای یک تفاهم نانوشته، ضمنی، موقت یا کمتر در برابر کمتر در میان است، نسبت به مساله رفع تحریمها و بهرهمندی از مزایای اقتصادی آن اهتمام ورزیده و به مذاکره ولو غیرمستقیم وزن میدهند.
در واقع تجویز گفتوگو و مذاکره به عنوان یک ضرورت و راه کمهزینه البته با خوانش خود از موضع عزت، حکمت و مصلحت به عنوان سه اصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی، استراتژی این جریان در عرصه روابط خارجی است. آنها را میتوان اصولگرایان عملگرا خواند که صرفا خواستار رفع تحریمها به دلیل تاثیرگذاری آن بر ریکاوری اقتصادی هستند نه مگاپروژهای چون عادیسازی روابط ایران و غرب. آنها سرانجام رسیدن مذاکرات ایران و عربستان، پیوستن به سازمان همکاری شانگهای و طبیعتا حل و فصل برخی گرههای گفتوگوهای کنونی و نوعی توافق ضمنی را ناشی از عملگرایی به دلیل ضرورتهای خاص حوزه عمل و واقعیت میدانند.
جریان دوم؛ مخالفت با سازش
نقطه مقابل همه جریانات اصولگرایی، اصلاحطلبی و میانهرو، جریان دوم از بلوک اصولگرایان است که هرگونه مذاکره با آمریکا و متعلقات مربوط به آن از جمله برجام را خسارت محض میداند و برخلاف جریانات و قرائتهای دیگر که مذاکره را ابزار سیاست خارجی برای تامین منافع ملی البته با مفاهیم و مصادیق خاص خود میدانند، معتقدند که مذاکره با آمریکا نه تنها دربردارنده هیچگونه منافعی نیست بلکه ضررهای آن فراتر از حد تصور است. این جریان برای اثبات استدلال خود نشانههای متعددی را از دشمنی آمریکا با ملت ایران در طول چند دهه گذشته مطرح میکند از جمله تجهیز صدام در جنگ، ساقط کردن هواپیمای مسافربری، تحریم، قرار دادن ایران در محور شرارت، قرار دادن سپاه در لیست تروریسم و... که نشاندهنده خصومت بنیادین آمریکا با ماهیت جمهوری اسلامی است.
نکته دیگری که این جریان بر آن مانور میدهد پاسخ شرارتآمیز آمریکا به حسن نیت ایران برای همکاری بوده که اوج آن خروج ترامپ از برجام بود. این دیدگاه حتی سایر جریانات اصولگرایی را از تیغ انتقادات خود دور نگذاشته و به انحای مختلف حملاتی را نسبت به رویکرد اصولگرایان معتقد به مذاکره و گفتوگو معطوف داشته است. و سومین نکته و در عین حال مهمترین نکتهای که این جریان بر آن مانور میدهد قرار دادن هرگونه ادبیات مذاکره بهخصوص از سوی دولت قبل به عنوان اتاق فکر و عملیات ارتباط با آمریکاست که چون ریل سیاست خارجی کشور در دولت سیزدهم در مسیر صحیح با تکیه بر روابط با همسایگان و گره نزدن سرنوشت کشور به برجام و افایتیاف قرار گرفته است، این گروه برای کارشکنی در روند آن مجددا فعال شده و به میدان آمده است.
جریان سوم؛ نه این و نه آناما سومین جریان درون بلوک اصولگرایی که تا حدی مواضع آن به ادبیات مذاکرهکنندگان دولت روحانی نزدیک میشود اما همزمان در تعریف مصادیق و نقشه راه از این جریان جدا میشوند، اصولگرایانی هستند که میتوان آنها را طرفداران راه سوم در سیاست خارجی دانست. جریانی که عمدتا طرفدار سیاست قدرت و افزایش قدرت منطقهای ایران بوده و معتقدند جمهوری اسلامی ایران دیگر قدرت یک یا دو دهه گذشته نیست و در طول این سالها به یک قدرت منطقهای با بازیگری در ابعاد فرامنطقهای تبدیل شده است. از زاویه چنین تحولی است که این گروه معتقدند میتوان با آمریکا در موضع برابر مذاکره کرد، چون نظم آمریکایی و توان آن برای شکلدهی به تحولات منطقه در حال تغییر است و بنابراین میتوان آمریکا را بالانس و متعادل کرد و امتیازات موثرتری را دریافت کرد.
این جریان عمدتا با یک چهره سیاسی و دیپلماتیک یعنی دریابان علی شمخانی پیوند میخورد که طرفدار رئالیسم تدافعی بوده و با آن شناخته میشود که با خروج وی از عرصه قدرت، شاید وزن کمتری در معادلات سیاست خارجی پیدا کرده، اما همچنان برخی از چهرههای سیاسی و دیپلماتیک از جمله محمدباقر قالیباف؛ علی لاریجانی و کمال خرازی را بتوان از طرفداران این رویکرد دانست. از این رو این جریان قائل به گفتوگو، طرفدار افزایش قدرت و موازنهگری و تثبیت موقعیت منطقهای ایران است اما با این حال با مفروضات بانیان برجام و پروژه عادیسازی درباره نظام بینالملل روابط اختلافنظر جدی دارند.
برای مثال جریان سوم بر قدرت رو به افول آمریکا در نظام جهانی و کاهش نقش آن در قاعدهگذاری برای رژیمهای بینالمللی حساب ویژهای باز میکند. همچنین به جای دیدگاه هنجاری جریان دولت سابق از منظر رویکردهای رئالیستی از قدرت سخت به راههای توازنبخش در عرصه دیپلماتیک میرسد. اینکه کدام یک از این دیدگاهها بتواند در سیالیت و پویاییهای تحولات سیاسی، نسبت به پیشبرد ایده خود در سیاست خارجی موفق شود، نیازمند گذشت زمان و چگونگی رقم خوردن تحولات منطقهای و بینالمللی به میزان نسبت آن با جایگاه و موقعیت ایران خواهد بود.
منبع: خرداد
کلیدواژه: وزارت خارجه دولت رئیسی مذاکرات هسته ای سیاست خارجی عادی سازی منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۳۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خالص سازها به سراغ قالیباف رفتند /حمله همه جانبه برای جلوگیری از ریاست مجدد قالیباف بر مجلس /پایداری ها پشت متکی می ایستند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه سازندگی در گزارشی نوشت:
قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است. آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟ شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است. او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند. این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد. حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است. درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد. البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد. با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901228